English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 292 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
survey U نقشه برداری
surveyed U نقشه برداری
surveys U نقشه برداری
surveying U نقشه برداری
topography U نقشه برداری
land surveying U نقشه برداری
mapping U نقشه برداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
relief U نقشه برداری عوارض زمین
survey U نقشه برداری زمینی
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U نقشه برداری زمینی
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U نقشه برداری زمینی
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
line of sight U مسیر دید در نقشه برداری
surveying U مساحی نقشه برداری
surveying U نقشه برداری ممیزی
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
aerial survey U نقشه برداری هوایی
alidade U یکی از وسایل نقشه برداری
assumed orientation U توجیه فرضی وسایل نقشه برداری
back sight U دید عقب در نقشه برداری
bench check U کارگاه مجهز به دستگاههای ازمایشی علامت نقطه بازرسی نقشه برداری
bench mark U نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
bessel method U پیدا کردن محل توقفگاه به روش بسل سیستم نقشه برداری بسل
cadastral survey U نقشه برداری زمینی
cadastral surveys U عملیات نقشه برداری به منظور تفکیک و تعیین حدوداراضی
chain survey U نقشه برداری زنجیری
chorography U نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
connection survey U نقشه برداری منطقه ربط
constant of the cone U زاویه کجی مخروق نقشه برداری لامبر ضریب مخروط لامبر
datum U سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
datum point U نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
field survey U نقشه برداری زمینی
ground survey U نقشه برداری زمینی
flying levels U خط تراز نقشه برداری
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
geodetic control U نقاط کنترل نقشه برداری عمومی
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
geodetic surveying U تعیین شکل وابعاد زمین ازطریق نقشه برداری
gunter's chain U متر فلزی نقشه برداری
horizontal control U کنترل افقی در نقشه برداری اندازه گیری بر دو سمت نقشهای
hydrography U نقشه برداری از ابهای روی زمین
hypsography U نقشه برداری از کوه هاوارتفاعات زمین
intermediate sight U توسط دید عقب و جلو یک نقطه در نقشه برداری
lambert projection U سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
leveling staff U ژالون نقشه برداری
line offset method U روش نقشه برداری از یک مسیر منحنی
long base method U روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
mapping U نقشه برداری کردن
master plot U نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
photomap U نقشه برداری بوسیله عکاسی
plane table U سه پایه نقشه برداری که الیداد بران سوار میشود
polar stereographic U سیستم تهیه نقشه قطبی سیستم نقشه برداری قطبی
reference datum U سطح مبنای نقشه برداری سطح مبنا
reticle U تار موئینی که در دوربین نقشه برداری وجود دارد
selenodetic U امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
sight front U دید جلو در نقشه برداری
stadia points U تارهای فاصله سنج دردوربینهای چشمی و نقشه برداری
stencil plate U الگوی نقشه برداری
survey control U کنترل نقشه برداری
survey control U نقطه کنترل نقشه برداری
survey control U سیستم کنترل نقشه برداری
survey information center U مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
survey land U نقشه برداری زمین
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
surveyed chart U طرح تیر نقشه برداری شده
surveyers notebook U دفتر نقشه برداری
surveying error U خطای نقشه برداری
surveying insatrument U اسباب نقشه برداری
surveying instrument U الات نقشه برداری
surveying polygon U شبکه نقشه برداری
surveyor's staff U ژالون نقشه برداری
tacheometer U دوربین نقشه برداری
topographical surveying U نقشه برداری ارتفاعی
traingulation U تقسیم بقطعات سه گوش برای پیمایش یا نقشه برداری
triangulation U روش مثلث بندی در نقشه برداری
triangulation survey U نقشه برداری به روش مثلث بندی
tribrach U گهواره نصب دوربین نقشه برداری
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
Other Matches
xerography U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerographic U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
hectograph U ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
conformal projection U نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
docking plan U نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
hyetography U نقشه کشی از بارندگی نمایش بارش با نقشه
cartographer U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
cartographers U ترسیم کننده نقشه متخصص رسم نقشه
control map U نقشه مخصوص بررسی صحت بقیه نقشه ها
topographic map U نقشه عوارض نما نقشه توپوگرافی
mapping U نقشه کشی کردن تهیه نقشه
storage map U نقشه انباره نقشه انبارش
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
plotted U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plots U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
plot U تعیین کردن محل هدف یا دشمن روی نقشه رسم کردن مسیر حرکت روی نقشه
map sheet U شماره برگ نقشه از سریهای مختلف برگ نقشه
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
spandrel U لچک [در فرش های لچک ترنج، لچک ها معمولا یک چهارم ترنج بوده و یا دارای نقشه مشابه و یا نقشه متفاوت می باشند.]
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
computer aided design and drafting U طراحی و نقشه کشی به کمک کامپیوتر طراحی و نقشه کشی کامپیوتری
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
grid navigation U ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
map plane U سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
vectors U برداری
vector U برداری
decerebration U مخ برداری
embodiment U در برداری
vector quantity U کمیت برداری
vector quantities U اندازههای برداری
vectored interrupt U وقفه برداری
vector product U حاصلضرب برداری
vector processor U پردازنده برداری
gaud U کلاه برداری
rip-offs U کلاه برداری
machining U براده برداری
fraudulence U کلاه برداری
biopsy U بافت برداری
metal cutting work U براده برداری
vectorical angle U زاویه برداری
arrow diagram U نمودار برداری
gyrectomy U شکنج برداری
treads U گام برداری
hemispherectomy U نیمکره برداری
exploitation U بهره برداری
weight lifting U وزنه برداری
operation U بهره برداری
treading U گام برداری
tread U گام برداری
rip-off U کلاه برداری
swindled U کلاه برداری
footsteps U گام برداری
duplicate U نسخه برداری
vector field U میدان برداری
utilization U بهره برداری
denervation U عصب برداری
decerebellation U مخچه برداری
duplicates U نسخه برداری
duplicating U نسخه برداری
swindles U کلاه برداری
swindle U کلاه برداری
vector analysis U تحلیل برداری
vector diagram U نمودار برداری
vector display U نمایش برداری
deafferentation U اوران برداری
topectomy U تکه برداری
enervation U عصب برداری
stripping U قالب برداری
duplicated U نسخه برداری
duplication U نسخه برداری
surveyor's level U ترازنقشه برداری
sampling U نمونه برداری
extirpation U اندام برداری
vector pair U زوج برداری
vector power U توان برداری
cannibalization U قطعه برداری
footstep U گام برداری
metal cutting U براده برداری
fraud U کلاه برداری
frauds U کلاه برداری
removal of chips U براده برداری
marched U قدم برداری
march U قدم برداری
usage U بهره برداری
lobectomy U قطعه برداری
samplery U نمونه برداری
copied U نسخه برداری
using U بهره برداری
resultant U جمع برداری
marching U قدم برداری
listings U سیاهه برداری
marches U قدم برداری
utilisations U بهره برداری ها
gain U بهره برداری
gained U بهره برداری
gains U بهره برداری
ovariectomy U تخمدان برداری
listing U سیاهه برداری
photogeny U عکس برداری
utilisation [British] U بهره برداری
insurability U بیمه برداری
ingathering U خرمن برداری
subordination U فرمان برداری
exploitation [utilization] U بهره برداری
copies U کپی برداری
copy U نسخه برداری
decoding U رمز برداری
usages U بهره برداری ها
utilizations U بهره برداری ها
copying U نسخه برداری
copying U کپی برداری
copies U نسخه برداری
copy U کپی برداری
copied U کپی برداری
i know him by his step U از گام برداری
sand pit U گود ماسه برداری
defraud U کلاه برداری کردن
defrauding U کلاه برداری کردن
maximum value U مقدار بهره برداری
quick march U گام برداری تند
defrauded U کلاه برداری کردن
linear space U فضای برداری [ریاضی]
safing U چاشنی برداری کردن
biased sampling U نمونه برداری غیرتصادفی
cannibalizes U محل قطعه برداری
defrauds U کلاه برداری کردن
snatch U وزنه برداری یکضرب
snatched U وزنه برداری یکضرب
snatches U وزنه برداری یکضرب
snatching U وزنه برداری یکضرب
vector calculus U حساب برداری [ریاضی]
sampling rate U نرخ نمونه برداری
crazing U ترک برداری سطحی
utilised U بهره برداری کردن
ready for use U اماده بهره برداری
operating budget U بودجه بهره برداری
operating cost U هزینه بهره برداری
gang U مشی گام برداری
gangs U مشی گام برداری
source listing U لیست برداری منبع
cinematograph U دوبین فیلم برداری
vector graphics U نگاره سازی برداری
vector potential of a solenoidal vector U پتانسیل برداری بردارسولنئیدی
calking mallet U ابزار زفت برداری
metal removing capacity U قدرت براده برداری
bottle silt sampler U نمونه برداری با بطری
utilises U بهره برداری کردن
vector analysis [vector calculus] U حساب برداری [ریاضی]
utilising U بهره برداری کردن
utilize U بهره برداری کردن
utilizes U بهره برداری کردن
utilizing U بهره برداری کردن
core drilling U نمونه برداری با مته
copying test U ازمون نسخه برداری
metal cutting element U عنصر براده برداری
metal cutting machine U دستگاه براده برداری
obediently U از روی فرمان برداری
exploit U بهره برداری کردن از
cannibalised U محل قطعه برداری
machinability U قابلیت براده برداری
machinable U قابل براده برداری
weight program U تمرین وزنه برداری
polling list U سیاهه نمونه برداری
machining requirments U شرایط براده برداری
machining time U زمان براده برداری
tap U بهره برداری کردن از
tapped U بهره برداری کردن از
tapping U بهره برداری کردن از
selective listing U سیاهه برداری گزیده
scalar quantity U کمیت غیر برداری
sample U نمونه برداری کردن
sampled U نمونه برداری کردن
with intent to defraud U بقصد کلاه برداری
cannibalises U محل قطعه برداری
cannibalising U محل قطعه برداری
cannibalize U محل قطعه برداری
cannibalized U محل قطعه برداری
i know you by your walk U من شما را از گام برداری
cannibalizing U محل قطعه برداری
incline bench U تخته وزنه برداری
excavation U گود برداری حفره
gross f. U کلاه برداری بزرگ
stock talking U سیاهه برداری از موجودی
split spoon U قاشق نمونه برداری
skiagraphy U عکس برداری ازسایه
transcriptions U نسخه برداری سواد
transcriptions U سواد برداری رونوشت
transcription U نسخه برداری سواد
transcription U سواد برداری رونوشت
replicable <adj.> U قابل کپی برداری
to pace off U باگام برداری شمردن
duplicators U ماشین نسخه برداری
duplicator U ماشین نسخه برداری
dynamic dump U نسخه برداری پویا
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com